♔قلـــــمرو والیبـــال♔

سایت دوستداران والیبال

♔قلـــــمرو والیبـــال♔

سایت دوستداران والیبال

تیتری که جنجالی شد.....

همه چیز از جلد شوکه کننده یکی از نشریات سبک زندگی آغاز شد. تب والیبال داغ بود و معروف ستاره اول ورزش ایران. ستاره ای مجرد که خب، حتما زن گرفتنش این قدر جذاب است که فروش یک مجله را تکانی بدهد. سعید آن قدر محبوب است که حتی وقتی در حضور مسوولان عالیرتبه دولت از شرایط تیم و عدم پرداخت پاداش ها انتقاد می کند، خیلی زود پاداش 3میلیاردی والیبالیست ها پرداخت می شود. پاداشی که یک سالی می شد داشت مراحل اداری را طی می کرد.

آقای ستاره این قدر اهمیت دارد که یافتن همسر برایش یکباره توفانی به پا کند. جلد ماجراجویانه برای یافتن همسر آقای ستاره از این گروه به گروهی دیگر دست به دست می شد و حتما کلی دختر نوجوان دل های شان پر می کشید برای اینکه بدانند، این ستاره 30 ساله قرار است چه انتخابی داشته باشد. این جلد اما بین رسانه ای ها منتقدان بسیاری داشت. آیا لایف استایل به سمت پاپاراتزی رفته بود؟ این پرسشی آکادمیک بود که حرفه ای تر ها از هم می پرسیدند.

 صفحه اینستاگرام زندگی ایده آل، جایی که عکس برای اولین بار آنجا منتشر شده بود، خود گویای بسیاری از ابهام ها می شد. واکنش هایی که دامنه آنها از لوس بازی های دخترانه شروع می شد و می رسید به اعتراض. صف داوطلبان جدی یا شوخی ازدواج با کاپیتان معروف در یک سو  و معترضان به زرد بودن مجله، در هم تنیده بودند.

مصطفی شوقی دبیر سرویس ورزشی روزنامه همشهری یکی از صریح ترین واکنش ها را به این جلد داشت. او با گذاشتن تصویر جلد این مجله در صفحه شخصی اینستاگرامش، نوشت: «با کمال احترام؛ نمی دانم این چه جور روزنامه نگاری است. یعنی داریم؟ یعنی میشه؟ البته من درک می کنم که چرا این اتفاق افتاده است. اگر به صفحه شخصی سعید معروف و فن پیج های مرتبط به او نگاه کنید می فهمید که چرا اینگونه به سعید نگاه می شود. در حال حاضر او در راس سلبریتی های امروز ایران است و عده بسیاری که البته تعداد بیشتر آنها هم بانوان محترم هستند، او را بسیار دوست دارند.»

یکی از فن پیج های پرشمار کاپیتان سعید معروف اما منتقد این اتفاق است. ادمین این صفحه می نویسد: «متاسفانه در چند روز اخیر شاهد استفاده از مطالب، تصاویر و تیترهای زردی در وصف یکی از ملی پوشان بوده ایم و عده ای بی توجه به جایگاه متفاوت والیبال در نزد مردم تلاش می کنند تا از سفره ای که به خیال شان از محبوبیت این بازیکنان پهن شده نانی بردارند. بازگو کردن مسائل شخصی و خانوادگی بازیکنان در رسانه ها، شایعه پراکنی و برداشت های نادرست از رفتار بازیکنان ظاهرا به مد جدیدی تبدیل شده و سود خوبی هم نصیب عده ای می کند....»

از طرفی هم عده زیادی از طرفداران کاپیتان معروف در اینستاگرام این دوهفته نامه به این تیتر اعتراض کرده اند و حتی تصویر روی جلد آن را هم ساختگی و فتوشاپ دانسته اند. عده ای که شناسه کاربری اکثر آنها ترکیبی از نام معروف یا مرتبط با یکی از بازیکنان تیم ملی والیبال کشورمان است. یکی از این هواداران در کامنتش چنین نوشته: «یه مشت آدم بیکار نشستن یه عکس فتوشاپ کردن و یه تیتر مزخرف زدن فکر کردن خیلی هم هنرمند و بامزه هستند. کاپیتان ما کم حاشیه ترین ورزشکار ایرانه و شما نمی تونید با این تیترا واسش دردسر درست کنید.» این هوادار همچنین در ادامه حتی احتمال مصاحبه کردن کاپیتان محبوبش با این مجله را هم رد می کند و می نویسد: «مصاحبه هم مطمئنم که تکراریه! چون مسلما معروف نمیاد با مجله ای که تیترایی میزنه که به زندگی شخصیش کار دارن، مصاحبه کنه»

یکی دیگر از این هوادارها که اتفاقا از خواننده های قدیمی این مجله هم بوده، با اعتراض شدید به این تیتر می نویسد: «خیلی متاسفم! واقعا متاسفم! من قبلا یکی از طرفداران این مجله بودم. اما الان نه! آقا شاید کاپیتان بخواد مجرد بمونه چیکارش دارید؟ خیلی متاسفم، خیلی!! بدترین کارتونو کردید.»

یکی دیگر از این اعتراض ها اعتراض دختری 15ساله است که از کامنت های بعضی از همجنسان خودش زیر این پست خجالت کشیده و اینطور به آنها می توپد: «دوستانی که اینجا می گویید من سعید را جذب می کنم یا من داوطلبم و ... به خدا زشته! چرا آبروی خودتان را می برید؟ چرا آبروی والیبالیست هایمان را می برید؟ آهای مجله *****! یک لحظه فکر کن ببین با این کار آبروی خودت را بردی. کاپیتان ما زندگی و مشغله داره. بعد شما می خواهید برای او آستین بالا بزنید؟ اصلا به شماها چه که چه زمانی ازدواج می کنه و یا تا چه زمانی هم مجرد می ماند؟ کاپیتان خودش عاقل است و هر وقت بخواهد از وضعیت کنونیش به متاهلی در میاد و زن میگیره....»

این هیاهو همه ناشی از یک اتفاق ساده است، آنچه شوقی نوشته: او تنها سوپراستار این روزهای ورزش ایران است. پسری که تحمل کردنش بیرون از زمین مسابقه و دیدن چهره همیشه ناراضی اش شاید کمی سخت است و به دشواری می توان گفت با کسی دوستی صمیمی است اما در زمین تبدیل به یک قهرمان شده، به یک ستاره، چیزی که ورزش مان از آن تهی شده و بی دلیل نیست هر چیزی مربوط به او اینچنین موجی به پا می کند.


مریم

در جست و جوی همسر برای کاپیتان معروف

 مجله ایده آل عکس کاپیتان تیم ملی والیبال را با تیتر «در جست و جوی همسر برای کاپیتان معروف» کار کرده است.

عکس/ جست و جوی همسر برای سعید معروف!

زندگی سعید معروف

شخصیت خاصی دارد و در همان نگاه اول می‌شود حدس زد با بقیه متفاوت است. زیاد اهل جار و جنجال نیست اما اگر پایش بیفتد شهر را به هم می‌ریزد. 

ادامه مطلب ...

مصاحبه با شهرام محمودی

این یک مصاحبه با شهرام محمودی هست اگه دوست داشتید توی ادامه مطلب بخونیدش! 


 *شنیدی که کواچ  تو را ستاره تیمش خوانده؟

من هم خبرش را در اینستا گرام دیدم.سرمربی تیم من لطف دارد. من تنها تا جایی که کار از دستم برمی آید به تیم کمک کرده ام. من همیشه گفته ام ما یک تیم هستیم هر وقت گروه خوب کار کرده منم خوب بوده ام و اگر تیم بد بوده منم بد بوده ام.البته بعضی مواقع بیشترین فشار  روی من بوده است. حالا هم این اتفاق خاصی نیست. همان طور که سعید جزو بهترین پاسورهای دنیاست منم فقط تا آنجایی که توانستم خوب کار کردم . خوشحالم که در این تورنمنت سخت کارم راضی کننده بوده.

*صعود نکردن ایران به دور نهایی لیگ جهانی بدشانسی بود؟

فکر می کنم شانس با ما یار نبود.ما اگر بازی دوم با لهستان را می بردیم ، شرایط فرق می کرد. من و سعید موقع دیدن بازی آمریکا با لهستان ست ها را حساب می کردیم، اگر لهستان 3-2 می باخت  کار به ست شماری می رسید و در ست شماری با ما برابر می شد و ما صعود می کردیم .اما انگار قسمت این بود. اگر امریکا بازی اول را می برد استرس ما کمتر بود . اما همین نتیجه هم خوب است در گروه سختی که کسی شانسی برای ما قائل نبود و همه فکر ایران تیم چهارم گروه می شود. اما حالا که سوم گروه شدیم نشان می دهد عملکرد خوبی داشته ایم.

*پس کسی نباید ناراحت باشد؟

به نظرم عملکرد تیم راضی کننده است. ما در گروهمان تا روز آخر شانس صعود داشتیم. اما ورزش است و اتفاقاتش . ما بعداز باخت آمریکا به لهستان دیگر انگیزه ای برای بازی دوم با روسیه نداشتیم. همه بچه ها خوشحال هستند که بازیهای خوبی داشتیم اما صعود نکردن تیم ناراحت کننده است. همه بچه ها بابت همین مساله ناراحت بودند.

*خودت نخواستی که در بازی آخر مقابل روسیه بازی نکنی؟

به کواچ گفتم کتفم درد می کرد. با افروزی پزشک تیم هم مشورت کردم ، قرار شد بازی نکنم تا فشار نیاید. چرا که مصدومیت کهنه ای است که اگر به آن فشار بیاورم شاید خطرناک شود. از طرفی امیر غفور هم سرحال بود و خوب هم بازی کرد.

*با اینکه تا قبل از ظهر یکشنبه همه فکر می کردند روسیه در سید یک ماندگار شد اما استرالیا ماند و روسیه سقوط کرد. خبر داشتی؟

نه. مطمئن هستید؟ این خبر در سایت فدراسیون جهانی هم آمده؟ البته استرالیا معمولا همیشه کارهای عجیب و غریبی می کند. در انتخابی  المپیک   2012 ما را حذف کرد و خودش به لندن رفت. پارسال در دور نهایی تیم های سید دو فرانسه را برد و به دور نهایی لیگ جهانی آمد و حالا هم  با شکست صربستان در سید یک ماندگار شد. البته عجیب است که fivb بخواهد روسیه قدرتمند را حذف کند.شاید نبود روسیه به نفع والیبال نباشد اما به نفع ما هست. با این شرایط ما سال آینده احتمالا گروه راحت تر ی داریم. هر چند هیچ جیز قابل پیش بینی نیست.

*شما می خواستید روسیه را در بازی دوم ببرید که سال آینده نباشد، نشد اما استرالیا کارتان را تمام کرد.

دقیقا. هدف ما حذف روسیه بود. همه دوست داشتند روسیه را ببریم که کمی بازی دوم سخت شد.   اما حالا خوشحالیم که این اتفاق افتاد. امیدوارم سال آینده گروه ما در لیگ جهانی راحت تر از امسال باشد.

*انگار از جایگزینی تیم دوم به جای شما برای جام ملتها خیلی خوشحال هستید نه؟

من اصلا فکرش را هم نمی کردم که تیم دوم جای ما را بگیرد. اما این اتفاق افتاد . خیلی خوب است. شاید بهترین تصمیم فدراسیون و کادر فنی بود تا ما به جای بازی در جام ملتها ،با خیال راحت تنها برای ورلد کاپ تمرین کنیم و بدون خستگی مفرط  شهریورماه برای سهمیه المپیک بجنگیم.

*با استراحت دو هفته ای می توانید ریکاروی خوبی داشته باشید؟

به مرخصی دو هفته ای نیاز شدیدی داشتیم. سه ماه بود که به خاطر مسابقات سنگین استراحت نکرده بودیم. واقعا شرایط خسته کننده شده بود. بچه ها هم از نظر بدنی ، ذهنی و روحیه تحت فشار بودند. در مسابقات هم کلی استرس تحمل کردیم . حالا باید استراحت کنیم تا آماده به اردو برگردیم و تمرینات را انجام دهیم.


مریم

کاریکاتور

یه کاریکاتور خیلی باحال من که خیلی خوشم اومد ازش و کلی خندیدم!


آرمین تشکری پدر میشود!!!!

انگار دوازدهم تیر پسر آقای تشکری که اسمش هم "کارن"هست به دنیا اومده!البته من مطمئن نیستم،بعدا اگه فهمیدیم شایعس به من ربطی نداره!!بهتون گفتم که اگه راست باشه دیر خبردار نشین!!!!

آرمین تشکری

مصاحبه ای با سمیرا نایبی

یه مصاحبه با سمیرا نایبی همسر عادل غلامی نوشتم که اگه دوست دارید برید ادامه مطلب و بخونیدش! 

برای من که جذاب بود به همین خاطر گذاشتمش.

ادامه مطلب ...

تشکر امیر خوش خبر از ملی پوشان

امیر خوش خبر  قبل از بازی آخر ایران با روسیه، در یادداشتی از همه ملی پوشان والیبال و غیرتی که به خرج دادند تشکر کرد.

« اینجور مواقع به عنوان یه کلیشه که خیلی هم آزاردهنده است همه میگن : نمیدونم از کجا شروع کنم یا نمیدونم چی باید بگم یا من کوچکتر از اونم که براتون صحبت کنم و ……. اما من نه اینجورى که شاید میشناسید منو اهل کلیشه و ادا و اطوار و …… نیستم. اتفاقا برعکس،هم دقیقا میدونم چی باید بگم هم میدونم که الان وقت حرف زدنه.اصلا من ندونم کی باید بدونه ؟منی که هرلحظه هر آن با شما زندگی کردم.بیش از خانواده ام باشما بودم. بذارید روراست باشم. بیش از خودم با شما بودم. اینکه به شما چقدر علاقه دارم و چقدر دوستتون دارم رو ولش کنید که اصلا صحبت کردن در این مورد وقت تلف کردنه. هرچی هست ظاهر و باطن میدانید و حس می کنید.

چیزى که نمیدانم این است که آیا می دانید در این مدت چه کرده اید ؟ نه نه…. اصلا بحث این نیست که فلان تیم را بردید و به فلان تیم باختید و حماسه آفریدید و از این حرفا. خوب ! اینا رو هر روز تو روزنامه ها میخونید. اخبارش رو می گیرید. راستش اینا خیلی مهم نیستند. میگذرند. به این چیزا دلخوش نشوید. اینا با دوتا باخت میگذرند. زمان بیرحم است. حافظه مردم بدجورى ضعیف است . نسیان که آمد سراغشون انگار نه انگار که تو این سالن چه ها گذشت . ما تو این مدت شدیم فولاد آبدیده. محکمتر از این حرفاییم. چه ها که ندیدیم. ما خیلی چیزهارو باهم زندگی کردیم. اینا تو هیچ روزنامه و رسانه اى نیست . به کی میخواهیم بگیم از غربت ، از ١۶ ساعت تو هواپیما مچاله شدن ، از تمرین های کسل کننده، از مسابقه هایی که عضلاتمون رو مثل خوره خورد ، از استرس هایی که به گوشت چرخ کرده تبدیلمون کرد ، از شب هایی که درد استخوان ها نذاشت تا صبح چشم روهم بذاریم ، از قاطی شدن شب و روز ، از خستگی هاى ویرانگر ، از حرف هاى آدم هایی که فرق والیبال و آبگوشت رو نمیفهمن ، از کنایه هایی که بوى حسادت میده ، بوى عقده و منیت ، از تنهایی هامون، زمانهایی که هرکس تو لاک خودش بود. به چه کسی شکایت کنیم ؟ به اونایی که فکر میکنن ده هزار کیلومتر اونورتر توى دیسکو و کاباره وقت میگذرونیم و حال می کنیم. نه ! اینارو به هیشکی نمیشه گفت. من و شما اینارو خوب میدونیم.

خوب حالا اگه نمیدونید بدونید. شما والیبال رو کردید ورزش اول این مملکت. شما میلیونها انسان رو مرد و زن کوچیک و بزرگ کشوندید توى خانه ها تا کنار فرزنداشون کنار پدر و مادرشون بشینند و با خیال راحت فریاد بزنند و شادى کنند و حسرت بخورند و ساعت ها به شیرینی و خوشی صحبت کنند و بازى هاتون رو و حرکاتتون رو مرور کنند . شما پس از سالها مزه شیرین کانون گرم خانواده رو دوباره ساختید . شما توپ والیبال رو از پستوی گرد گرفته و تاریک بیرون آوردید و بردید توى کوچه ها ، توى خونه ها ، توى باغ ها و حیاط ها .مردم توى سیزده بدر دیگر نه فوتبال که والیبال بازى میکنند. تورهاى نامرئی ساخته شده از یک رشته کش و نخ و طناب تو هر کوچه پس کوچه اى دیده میشه . پدرها میخوان بچه هاشون برن والیبال بازى کنند. کی تو این مملکت صحبت والیبال بود؟ کی صفحه اول حتی روزنامه هاى غیر ورزشی عکس والیبال و والیبالی بود؟ کی رئیس جمهور و وزیر و وکیل از وایبال صحبت میکردند؟ کی سیاست مداران دنبال این بودند که با والیبالی ها عکس بگیرند؟ کی ایرانی داخلی و خارجی دست در دست هم نام ایرانی رو فریاد زدند ؟ چه کسی غیر از فوتبال و کشتی ورزش دیگرى تو این مملکت میشناخت ؟ اینا یادگار شماست.

شما در تنگناى روزهاى کسل کننده ، در هزارتوى دلهره آور تحریم و توافق و جامعه سیاست زده ، با ساده ترین و کم هزینه ترین شکل شادمانی و نشاط یعنی ورزش ، مردم رو به کوچه و خیابون کشوندید . شما افسردگی رو جارو کردید . مردم توى جلسه هاى خانوادگی شبانه شون از والیبال حرف میزنند نه از توافق هسته اى و جنگ و موشک و داعش و هزار و یک بدبختی دیگه . شما در شلوغ ترین ساعات روز ، خیابان هارو خلوت کردید .شما ساده ترین مردم را هم به کارشناس هاى بزرگ وایبال تبدیل کردید . شما فرهنگ ” حرف بس است عمل ، عمل ” رو به جامعه تزریق کردید . شما بزرگوارانه یاد دادید که می توان بزرگ بود و ادعایی نداشت . شما بزرگ بودید خیلی خیلی بزرگ.

بگذارید یواشکی ، خصوصی و خودمانی چیزى به شما بگویم. چیزى که اعتقاد من است . چیزى که دیده ام و لمس کرده ام . به نظر من شما هیچ بدهی به این مردم ندارید. شما دِین تان را ادا کردید. و گمان میکنم بتوانم این را در هر زمان و مکانی شهادت بدهم.

ما نیازى به صفحه اول روزنامه ها نداریم . ما دنبال تشویق و پاداش نیستیم . که اصولا چیزى ندیدیم که دنبالش باشیم . ما زندگی کردیم مثل یک خانواده . تعصب نشان دادیم . براى هم غصه خوردیم . گفتیم و خندیدیم . عصبانی شدیم . بالا رفتیم . آسیب دیدیم . افت کردیم . اسممان را به فریاد شادى از دیگران شنیدیم . غره نشدیم . فخر نفروختیم . خود را فراموش نکردیم . ما درس دادیم . یاد دادیم . به خیلی ها یادًدادیم . خیلی چیزها به خیلی ها یاد دادیم .

احساس کردم که باید این حرفا رو امروز بزنم . نمیخواستم تو باد پیروزى ها خوابیده باشم . شاید مثل خیلی ها . شکست هم یک روى سکه است مگه نه ؟ اگر چه من هرگز هرگز و هرگز شکست ندیدم . من خانواده پرجمعیتم را دیدم که همیشه خوب بودند …نه ! بهترین بودند . همیشه بهترین بودند . اما خوب ! توپ است و یک زمین مستطیل کوچک و ١٢ جفت دست که همیشه آماده است . حالا چند سانت اینور یا اونور یا جلو یا عقب . نه ! اینا اصلا مهم نیست . براى من خانواده ام مهم است . این خانواده (١۴) نفره . و روابطم و عواطفم که اینارو به هیچ قیمتی نمیفروشم . به هیچ قیمتی .

من هم با شما اوج گرفتم . من هم مطرح شدم. من هم معروف شدم. من هم سر زبان ها افتادم. من هم سرى بین سرها درآوردم . من هم رشد کردم. من هم با غرورم آشتی کردم . من هم بین دوست و آشنا جایگاهی فراتر از قبل یافتم . به مدد شما. به برکت وجود شما . گمان نکنید که نمیدانم . خوب میدانم که شما با من چه کردید . به من چه دادید.

براى من پایان کارى وجود ندارد تا زمانی که شما هستید. به خاطر همه چیز همه چیز که اگر یکی یکی بگم باید ساعتها اینجا بنشینید از شما ممنونم. من فقط میتوانم از طرف خودم حرف بزنم . من نماینده هیچ کس نیستم . شما غیرت من ، ناموس من ، شغل من ، به یاد ماندنی ترین و شیرین ترین خاطرات من، و بهترین و بهترین دوستان من هستید . به خاطر همه چیزهایی که میدانم و من میدانم از شما سپاسگذارم . بخاطر بزرگواریتان ، شکیبائی تان ، آقائی تان و اینکه بسیارى از اوقات رعایتم کردید و کنار آمدید و گذشت کردید و همین است که در برابر میلیون ها انسان روسفیدًهستم از شما ممنونم . از همه شما ممنونم به خاطر همه آنچه که به من داده اید .

دلنوشته ام به بچه های با غیرت تیم که همشون و مثل یاشارم دوست دارم.


مریم

بازگشت به صربستان

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی والیبال ایران؛ اسلوبودان کواچ، سرمربی صربستانی تیم ملی والیبال کشورمان که از فرودین ماه امسال در کنار تیم ملی بود، پس از عدم راهیابی ایران به مرحله نهایی لیگ جهانی، بامداد دیروز برای استراحت راهی کشور خود شد.

 کادر فنی تیم ملی تا 27 تیرماه به استراحت خواهند پرداخت و پس از آن کواچ برای از سر گرفتن برنامه ها به تهران بازخواهد گشت. ملی پوشان کشورمان نیز تا پایان تیرماه در مرخصی هستند.


مریم